محل تبلیغات شما

        داستانهای همپیوند با قیام عاشورا گرچه سوک و غم انگیز هستند اما در حد کمال درس آموز نیز هستند. و  سنجش آنها با واقعیت های امروز، درسها و عبرتهای تازه ای به ما می آموزد. بنگرید به داستان زیر که هم ستمدیدگی امام حسین (ع) را میرساند و هم ما را در شناخت مردم و جامعۀ امروز یاری می کند. 

                                                              

       بعد شهادت امام حسین علیه السّلام، آن سپاه بی شرف و ستمگر و پست زیر فرمان ابن سعد، به سوی حرم امام حسین تاختند برای غارت خیمه ها و اهل بیت امام حسین (ع). در این باره فاطمه دختر بزرگ و شهیر و بنام امام حسین، که شوربختانه در ادبیات و خطابه های امروزی که بنام عاشورا جاافتاده نام او همواره سانسور است روایتی دلخراش و جالب و درس آموز دارد!  

    فاطمه که آن زمان حدود ده سال داشت مگوید: سپاه ستم که به سوی ما یورش آورد هر یک به سویی گریختیم و یکیشان مرا دنبال کرد و با ته نیزه بر پشت من زد که زمین خوردم و او مرا گرفت وگوشواره ام را میکشید وگوشم را زخمی کرد و خلخال از پایم در آورد و روسری ام را هم گرفت و در عین حال سخت می گریست. گفتم: چرا گریه می کنی؟ گفت: چطور گریه نکنم در حالی که دارم  لباس و زیور دختر رسول خدا را به غارت می برم؟ گفتم: خوب! بغارت نبر. گفت: نه! اگر من نبرم دیگری می برد!

     بله! اگر او نَبَرد دیگری می برد!؟ غارت می کند چون اگر او نبرد دیگری که می برد! یعنی هرج و مرج است و آن اموال رفتنی است بالأخره کسی آنها را میبرد پس بگزار او ببرد! این منطق در بلبشو های اجتماعی هم پیروان بسیار دارد منطق حاکم بر جامعۀ (یا اجتماع افراد پست و رذل). در مدیریت فاسد اقتصادی امروز هم آیا این منطق آشنا نیست؟ آیا این منطق در اینجا هم پیروان پست خود را نیافته است؟ فلان حقّ و فلان مال و فلان امتیاز به سبب بی عدالتی و مدیریت فاسد از دست صاحبش درآمده یا بدست صاحبان حقّ نمی رسد و تنها غارتگران میتوانند ببرندش! چون فضای مدیریت تاریک است و چراغ حقّ محوری و حقدهی و حقگویی خاموش است ونگاه   و بخور و بخور و هرکی هرکی است پس او که می تواند بد، میتواند غارت کند، غارت میکند!

    آن که دختر امام حسین را غارت میکند و میداند که طرف دختر پیامبر (ص) است و برایش گریه هم میکرد و کاملا باور داشت که کارش خطا و حرام و باطل است و با اینکه همۀ اینها را تشخیص داده است، امّا شرف و غیرت خود را زیر پا گذاشته است و دارد با دیگر مردان پست همانند خودش، برای اینکه پیشتر در منجلاب گمراهی و بی شرفی پیش برود مسابقه می دهد و تمام هم وغمش این است که دیگری از او جلو نیفتد در ربودن و غارت اما چشمش گریه میکند! یعنی چیزهایی بی مصرف هم از دین و ایمان میداند و احساسات انسانی بی فایده ای هم دارد اما عملش، عمل یک یاغیِ باغیِ وحشی است!

   آیا او نمی توانست به جای اینکه او را غارت کند او را یاری کند و نگذارد دیگران هم غارتش کنند؟ آیا از دیگر غارتگران میترسید؟ یا طمع به همان متاع کم بهای غارتی (یا به قول امروزی ثروت بادآورده) نمی گذاشت تغییر مسیر بدهد؟

   آیا آنان که امروزه بیت المال را، سرمایه های عمومی را در فضای خالی از مدیریت درست، به خود تخصیص میدهند یا برمی دارند و به سرزمین های دیگر می برند تفاوت زیادی با غارتگران اهل بیت امام حسین دارند؟ آن هم با این منطق که اگر من نبرم دیگری که می رباید؟         

زیارت اربعین و نکات درخور توجه

ترکتازی ترکیه در سرزمین کردان

کشمیریهای بازداشت شده، در جاهایی ناپیدا و از دیدار خانواده محروم هستند.

  ,هم ,امام ,غارت ,حسین ,   ,    ,امام حسین ,     ,می برد ,    

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نوین الکترونیک جبرا